
بی تابم...
بی تاب خنده هایت
بی تاب دوست داشتن هایت
بی تاب چشم های پرفروغت
بی تابم...
بی تاب عصبانیت های بی مفهومت
بی تاب دل نگرانی هایت
بی تاب قهروآشتی های کوتاهت
بی تاب بودن هاونبودن هایت
هنوز بی تابم...
دنبال بهانه می گردم برای دیدنت
برای رفع بی تابیم
بی بهانه مانده ام
بهانه می خواهم...
بهانه....
یه آدمایی هستن که همیشه با حوصله جواب اس ام اساتو میدن ... !
هروقت ازشون بپرسی چطوری؟ میگن خوبم ... !
وقتی میبینن یه گنجشک داره رو زمین دنبال غذا میگرده , راهشون رو کج میکنن از یه طرف دیگه میرن که اون نپره ... !
همینایی که تو سرما اگه یخ ام بزنن, دستتو ول نمیکنن بزارن تو جیبشون ... !
آدمایی که از بغل کردن بیشتر آرامش میگیرن تا از ... !
... ... اونایی که تو تلفن یهویی ساکت میشن ... !
اینایی که همیشه میخندن ... !
اینایی که تو چله زمستون پیشنهاد بستنی خوردن میدن ... !
همونایین که براتون حاضرن هرکاری بکنن ... !
اینا فرشتن ... !
تو رو خدا اگه باهاشون میرید تو رابطه , اذیتشون نکنین ... !
تنهاشون نذارین ؛ داغون میشن
به گوشت می رسه روزی که بعد از تو چی شد حالم
چه جوری گریه می
کردم که از تو دست بردارم
نشد گریه کنم پیشت نخواستم بد شه رفتارم
نمی
خواستم بفهمی تو که من طاقت نمی یارم
دلم واسه خودم می سوخت برای قلب
درگیرم
یه روز تو خنده هات گفتی تو می مونی و من میرم
سرم رو گرم می کردم که از یادم بره این غم
ولی بازم شبا تا صبح
تو رو تو خواب می دیدم
نمی دونستی اینارو! چرا باید می فهمیدی؟
من و دیدی ولی
یک بار ازم چیزی نپرسیدی
نمی دونستی اینارو چرا باید می فهمیدی
من و دیدی ولی
یک بار ازم چیزی نپرسیدی
کاش پیش من بودی
کاش
دستانت در دستانم بود
و لطافت هزار ابر سپید بهاری را
در دست
داشتم
و در اوج خوش بختی پرواز می کردم
کاش می توانستم به چشمانت
نگاه کنم
و با هر نگاه من
هزار هزار واژه ناگفته عشق را
به یک
باره به سوی تو روان می کردم
و با هر نگاه تو
شادی در چشمان من می
جوشید
کاش می توانستم صدای گرم تو را بشنوم
تا چون آبشاری از نغمه
های روح انگیز
بر عمق جانم جاری گردد
و همه غم های فراق را
بزداید
کاش پیش من بودی
من با گرمای عشق تو زنده ام
چه
زیباست
که تو تنها نیاز من باشی
و چه عاشقانه است
که تو تنها
آرزویم باشی
و چه رؤیایی است
این لحظه های ناب عاشقی
و من همه
زیبایی عاشقانه و رؤیایی را با فقط تو حس می کنم
و اگر غروری در من هست غرور
عشق به توست
به جانت نگارا که داری وفا
نگارا وفاکن به د ل بی جفا
که داری به دل دوستی مرمرا
وفا بی جفا مرمرا خوشمرا
دلم برای روزهایی تنگ است که می دانم دیگر باز نخواهند گشت ،
برای چیزهایی که دیگر هیچ گاه به دست نخواهم آورد ،
برای انسانهایی که دیگرحضورشان را احساس نخواهم کرد ،
برای فرصتهایی که دیگر هیچ گاه تکرار نخواهندشد
دلم تنگ است