ATASH BAX
ATASH BAX

ATASH BAX

ای عاشقان...


ای عاشقان



ای عاشقان،ای عاشقان

فصل مـی ومیـخانه شد

ای عارفان،ای عارفان

این خانقه،بتخانه شد

خورشید رویش بردمید

عقل از سرم،پروانه شد

چشمش به چشم من جهید

قلب و دلم،مستانه شد

ای عاقلان،ای عاقلان

علم با عمل،بیگانه شد

ای زاهدان،ای زاهدان

زهد و ریا،از خانه شد

آتشکده روشن کنید

دیر مغان،ویرانه شد

آتش به جان وتن زنید

پیر مغان،در خانه شد

شیرین عذارم سر رسید

آن آشنا،بیگانه شد

مهر از افق،سر بر کشید

ویرانه ها،سامانه شد

آن دانه هابر ریشه شد

این میوه ها،بر شانه شد

در آسمان،

مهرش دمیدفرش زمین ،

جانانه شدای بلبلان ،

مستی کنیدگل بوته ها،

گلخانه شد

پروانه ها،بازی کنید

شمع رخش،پروانه شد

ای باده ها،ای جامها

میخانه ها،پر شانه شد

مطرب بزن،ساز و نوا

کاین مه لقا،فرزانه شد

ای عاشقان،شادی کنید

مهر و وفا،پیمانه شد

پیمانه ها،برسر کشید

ساقی،  

                                 مه جانانه شد

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد