ATASH BAX
ATASH BAX

ATASH BAX

ماه زیبای من

آن ماه چه زیبا بود در آن شب نقره ای

در آن شب زودپای.سالهابگذشتندروز گاران زیادی پی هم،ره بردند

ومن ماه را تا آن شب. بدان زیبایی ندیده بودم . ای زود آشنای دیر پای من.ای تنها درخت اندیشه های،باورم

در وادی سرد و بی پایان ،شکفته ام

قلب من!

بی تو چه سرد است کنون

بی تو زندگیم!

می میرد

دیگر گل های زیبا. درختان سر سبز.جنگل های انبوه. امواج پر هیاهوی دریا غنچه های نیم شکفته. شکوفه های شکوفان

بی تو. همگی خواهند مرد. چشمه های جوشان اشکهایم، بی تو ، همه خواهند خشکید

هیچ میگردم و هیچ .

دیگر انگاه همه چون دل من می میرند

آن چشمه های خندان. آن رود های پر اهنگ. زمزمه های شبانه ام. نگاه های منتظرم

ای فرشته انتظار!

داستان یک عشق بزرگ را،چه کسی برایت خواهد خواند؟

چشمان زیبایت. در انتظار چه کسی؟ نگران خواهد شد؟

قلب مهربانت. برای کدام عشق، در سینه ات، خواهد لرزید؟

آیا؟

دوست داری باور کنم

در گردش دیگر. در غوغای یک. زندگی.سلیه کسی به پشت دیوار خانه ات

سنگینی کند؟

که او.

من نیستم؟