بوسه بر عکست زنم ترسم که قابش بشکند.
قاب عکس توست اما شیشه ی عمرمن است.
بوسه بر مویت زنم ترسم که تارش بشکند.
تارموی توست اما ریشه ی عمر من است . . .
قلمت را بردار
بنویس از همه خوبیها ،
زندگی ، عشق ، امید
و هر آن چیز که بر روی زمین زیبا است
گل مریم ، گل رز
بنویس از دل یک عاشق بی تاب وصال
از تمنا بنویس
از دل کوچک یک غنچه که
وقت است دگر باز شود
از غروبی بنویس که چون
یاقوت و شقایق سرخ است
بنویس از لبخند
از نگاهی بنویس که پر از عشق به
هر سوی جهان می نگرد
قلمت را بردار ، روی کاغذ بنویس
زندگی با همه تلخی ها شیرین است …
سرخپوستی پیر به نوه ی خود گفت:
فرزندم در درون ما بین دو گرگ کارزاری بر پاست
یکی از گرگ ها شیطانی به تمام معنا ،
عصبانی ،دروغگو، بی پروا، حسود ، حریص و پست
گرگ دیگر آرام ،خوشحال، امیدوار،فروتن و راستگو
پسر کمی فکر کرد و پرسید:
پدر بزرگ کدامیک پیروز است؟
پدر بزرگ بی درنگ گفت: همانی که تو به او غذا می دهی!
زندگــــــــــــــــــی را ورق بزن
هر فصلش را خوب بخوان
با بهار برقص...
با تابستان بچرخ...
در پاییزش عاشقانه قدم بزن.
با زمستانش بنشین و چایت را بسلامتی نفس کشیدنت بنوش
زندگی را باید زندگی کرد آن طور که دلت میگوید.
مبادا زندگیت را دست نخورده بگذاری!
روزگار غریبی است
نه به دوستت دارم امیدی هستاز چه برهنه ای ؛ ای تن؟
عریانی تو ؛ شرمساری من است!
چون رود می گذرم ازتو
ونه درخود حتی سنگریزه ای...
دستان یخ بسته ات را ازگردنم بگشا!
این سنگریزه های گردنم ,هم, از آن تو!!!!!
چشمان آزمندت را برمن ببند!
از آنکه رودم و بی نگاهی موج می طلبم...
درحسرت کنار ه های زخمی یک رود؛ برجای مانده ای....هنوز!
و من
چون رود از تو می گذرم...
ﭘﺎﯾﯿــــــــــﺰ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺍﺳﺖ ...
ﻓﺮﺍﻣـﻮﺵ ﻧﮑـﻦ ﮐﻪ ﺑﺮﮔــ ﻫﺎﯼ ﭘﺎﯾﯿـــــﺰﯼ
ﺳﺮﺷﺎﺭ ﺍﺯ ﺷﻌــﻮﺭ ِ ﺩﺭﺧﺖ ﺍﻧﺪ !
ﻭ ﺧﺎﻃـﺮﺍﺕ ﺳﻪ ﻓﺼــﻞ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺩﻭﺵ ﻣﯽ ﮐﺸﻨﺪ!
ﺁﺭﺍﻡ ﻗـﺪﻡ ﺑﮕﺬﺍﺭ ﺑﺮ ﭼﻬــﺮﻩ ﯼ ﺗﮑﯿﺪﻩ ﯼ ﺁﻥ ﻫﺎ
ﺍﯾﻦ ﺑﺮﮔــــ ﻫﺎ ﺣﺮﻣـﺖ ﺩﺍﺭﻧﺪ ...
ﺭﻓﯿﻖ ﺍﻭﻧﯿﻪ ﮐﻪ ﺗﺎ ﺩﯾﺪ ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﯽ ﺑﮕﻪ : ﺑﺎﺯ ﭼﻪ ﻣﺮﮔﺘﻪ ﻧﮑﺒﺖ
ﺭﻓﯿﻖ ﺍﻭﻧﯿﻪ ﺗﺎ ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺘﯽ ﭘﻮﻝ ﻻﺯﻣﻢ ﺑﮕﻪ : ﺑﺪﺑﺨﺖ ﮔﺪﺍ ﺷﻤﺎﺭﻩ ﮐﺎﺭﺕﻋﺎﺑﺮﺗﻮ ﺑﻔﺮﺳﺖ
ﺭﻓﯿﻖ ﺍﻭﻧﯿﻪ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺘﯽ ﻣﺮﯾﻀﻢ ، ﺣﺎﻟﻢ ﺧﻮﺏ ﻧﯿﺴﺖﺑﮕﻪ :ﺍﯾﺸﺎﻻ بمیری ﮔﻨﺪﺕ ﺍﺯ ﺭﻭ ﺯﻣﯿﻦ ﭘﺎﮎ ﺷﻪ ﻭﻟﯽ ﺩﻭ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺑﻌﺪﺵ ﺑﺎﮐﻤﭙﻮﺕﺑﯿﺎﺩ ﭘﯿﺸﺖ
ﺭﻓﯿﻖ ﺍﻭﻧﯿﻪ ﮐﻪ ﺗﺎ ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺘﯽ ﺩﻟﻢ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﮕﻪ : ﭘﺎﻟﻮﻧﺘﻮ ﺑﻨﺪﺍﺯ ﺭﻭﮐﻤﺮﺕ ﺗﺎﺑﯿﺎﻡ ﺍﻓﺴﺎﺭﺗﻮ ﺑﮕﯿﺮﻡ ﻭ ﺑﮕﺮﺩﻭﻧﻤﺖ
ﺭﻓﯿﻖ ﺍﻭﻧﯿﻪ ﮐﻪ ﺗﺎ ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺘﯽ ﻋﺎﺷﻖ ﺷﺪﻡ ﺑﮕﻪ ، ﺧﺨﺦ ﺍﯼ ﺗﻮﺭﻭﺣﺖ !ﺳﮓ ﻣﺤﻞ ﺗﻮ ﻣﯿﺰﺍﺭﻩ ؟ ﻭﻟﯽ ﺑﻌﺪﺵ ﺑﺎ ﺟﻮﻥ ﻭ ﺩﻝ ﮐﻤﮏ ﮐﻨﻪ ﺑﻪﻋﺸﻘﺖﺑﺮﺳﯽ
ﺭﻓﯿﻖ ﺍﻭﻧﯿﻪ ﮐﻪ ﺳﺮ ﺟﻠﺴﻪ ﭘﺎﺳﺦ ﻧﺎﻣﺸﻮ ﺍﺯﺕ ﻗﺎﯾﻢ ﮐﻨﻪ ﻭﻟﯽ ﺍﺧﺮﺵﺟﻮﺍﺏ ﻫﻤﻪ ﺭﻭ ﺗﻮ ﯾﻪ ﮐﺎﻏﺬ ﻣﭽﺎﻟﻪ ﭘﺮﺕ ﮐﻨﻪ ﻃﺮﻓﺖ
ﺭﻓﯿﻖ ﺍﻭﻧﯿﻪ ﮐﻪ ﺗﺎ ﺗﮏ ﺯﻧﮓ ﺯﺩﯼ ﺑﻬﺶ ، ﺯﻧﮓ ﺑﺰﻧﻪ ﺑﮕﻪ ﺑﺰﻣﺠﻪﺷﺎﺭﮊﺗﻮ ﺑﺎﺑﻘﯿﻪ ﻣﯿﺤﺮﻓﯽ ﺗﮏ ﺯﻧﮕﺘﻮ ﻭﺍﺳﻪ ﻣﻦ ﻣﯿﺰﺍﺭﯼ؟!؟!
ﺭﻓﯿﻖ ﺍﻭﻧﯿﻪ ﮐﻪ ..................................................................شما بگید
عشق لیلا در دلت انداختم صد قمار عشق یک جاباختم
کردمت آواره ی صحرا نشد گفتم عاقل میشوی اما نشد
سوختم در حسرت یک یا ربت غیر لیلی بر نیامد برلبت
روز وشب اورا دعا کردی ولی دیدم امشب بامنی گفتم بلی
مطمئن بودم به من سر میزنی بر حریم خانه ام در میزنی
حال این لیلا که خوارت کرده بود درس عشقش بی قرارت کرده بود
مرد راهش باش تاشاهت کنم صد چو لیلا کشته در راهت کنم
اگه مهتاب بشی به من بتابی منم رخت سیامو در میارم
اگه بارون بشی نم نم بباری منم یادم میره که شوره زارم
اگه افتاب بشی تو باغ ابرا منم تو اتیشت پروانه میشم
اگه عاشق بشی حتی دروغی میمونم با غمت هم خونه میشم
میمونم تا نگی فکر سفر بود نگی مثل پرستو در به در بود
میشم کفتر میسوزم تا بدونی که پاسوز غمت اتیش به پر بود