مزن ز چون و چرا دم که بنده عشق قبول کرد به جان هر سخن که جانان گفت
گنجشک
روزها میگذشت اما گنجشک با خدا حرف نمیزد. هر گاه فرشتگان دلیل آن را می پرسیدند،
خدا می گفت،" باز می آید. من تنها کسی هستم که صدای غصه هایش را میشنوم و یگانه
قلبی هستم که دردهایش را در خود نگه می دارد."
و سرانجام گنجشک روی شاخه ای از درخت نشست.
فرشتگان لب به چشم هایش دوختند، اما هیچ نگفت، تا اینکه خداوند لب به سخن گشود:
"به من بگو از چه غمگینی؟"
گنجشک گفت:" لانه ای داشتم، آرامگاه خستگی هایم بود و سر پناه بی کسی ام اما
تو با طوفانی بی موقع آن را خراب کردی و آن را از من گرفتی. آن لانه کوچک و
محقرم کجای دنیا را گرفته بود؟"
ناگاه سنگینی بغض راه بر کلامش بست. سکوتی در عرش طنین انداز شد.
فرشتگان همه سر به زیر انداختند.
خداوند گفت:" ماری در راه لانه ات بود و تو در خواب بودی. به باد گفتم
لانه ات را واژگون کند تا از خواب بیدار شوی و از کمین مار پر کشی."
گنجشک خیره در حکمت خدا و وسعت مهربانی اش مانده بود.
خدا گفت:" و چه بسیار بلاها که به واسطه ی محبتم از تو دور کردم و تو
ندانسته به دشمنی ام بر خواستی."
اشک در دیدگان گنجشک نشسته بود. ناگاه چیزی در وجودش فرو ریخت
و صدای گریه اش ملکوت خدا را پر کرد.
چه بسیار شود چیزی را که ناگوار می پندارید ولی در حقیقت خیر و
صلاح در آن است.
"سوره بقره آیه 216"
در هر موقعیتی موهبتی نهفته است که پیش آمده و در هر تجربه ای
گنجی پنهان نهفته است.
یوسف می دانست که تمام درها بسته اند ؛
اما بخاطر خدا و تنها به امید او ،
به سوی درهای بسته دوید
و تمام درهای بسته برایش باز شد ...
اگر تمام درهای دنیا هم به رویت بسته شدند ؛
تو هم بخاطر خدا و با اعتماد به او ،
به سوی درهای بسته بدو ،
"چون : خــدای تــو و یوســف یکـیــسـت"
اما پررو نشه ، اما جو نگیرتش ، فکر نکنه خبریه
یکی که دنیامو بدم براش و بدونه که فقط بخاطر دوست داشتنش هست
یکی که عشقش بی ریا باشهیکی که درکم کنه و بعد بیاد حال منو خوب کنه
یکی که . . .یکی که چشماش مستم کنه
یکی که صداش مثل تو باشه
یکی که وقتی دستش رو میگیرم آروم شم
یکی که وقتی کنارشم بدونم مال منه
یکی که خیالم ازش راحت باشه
یکی که با تک زنگ هاش بدونم داره به من فکر می کنه
یکی که با تک زنگ هاش بگه آهای حواست کجاست
یکی که بخاطر من از همه چیزش بگذره
یکی که وقتی میگم بریم بیرون نه نمی گفت
یکی که به هر دری می زد تا پیش من باشه
این یکی یکی یکی یکی یکی ها همش درون تو بود . . .
و چه ساده از دست دادم وقتی فکر می کردم خدا هم نمی تونه مارو از هم جدا کنه
و حالا کار هر شب من . . .
پاک کردن اشک چشمام شده
یک دختر خانم زیبا خطاب به رئیس شرکت امریکائی ج پ مورگان نامهای بدین مضمون نوشته است:
میخواهم
در آنچه اینجا میگویم صادق باشم. من ۲۴ سال دارم. جوان و بسیار زیبا،
خوشاندام، خوش هیکل، خوش بیان، دارای تحصیلات آکادمیک و مسلط به چند زبان
دنیا هستم.
آرزو
دارم با مردی با درآمد سالانه ۵۰۰ هزار دلار یا بیشتر ازدواج کنم. شاید
تصور کنید که سطح توقع من بالاست، اما حتی درآمد سالانه یک میلیون دلار در
نیویورک هم به طبقه متوسط تعلق دارد.
چه برسد به ۵۰۰ هزار دلار. خواست من چندان زیاد نیست. آیا مردی با درآمد سالانه ۵۰۰ هزار دلاری وجود دارد؟
آیا شما خودتان ازدواج کردهاید؟ سئوال من این است که چه کنم تا با اشخاص ثروتمندی مثل شما ازدواج کنم؟
به ادامه مطلب توجه فرمایید...
ادامه مطلب ...با شناخت کامل همسر خود را انتخاب کنید....
خواندن این مطلب رو حتما به جوانان در شرف ازدواج توصیه میکنم. طلاق عاطفی یکی از مشکلات بزرگی است، که اگر در برای زوجین اتفاق بیافتد، مشکلات و عواقب زیادی را به وجود می آورد.
همانقدر که در 5 سال اول زندگی، تیغ تیز طلاق رسمی، شاهرگ زندگی مشترک زوجهای جوان را تهدید میکند؛ در سالهای پس از آن، طلاق عاطفی در کمین خانوادههای ایرانی است. هرچند طلاق عاطفی نه در جایی ثبت میشود و نه حتی شکلی مرئی دارد که بتوان تشخیص داد بر کدام سقفها سایه انداخته، اما تاثیرات مخرب آن بر خانواده و جامعه تا آنجا مشهود است که به اعتقاد دکتر امیرهوشنگ مهریار، روانشناس بالینی، «تا نسلهای آینده نیز ادامه خواهد یافت.»
ادامه مطلب ...
پروسه چک آپ سلامتی، عموما پروسه زمانبری است که باید زیر نظر پزشک انجام پذیرد. اما شما هم خودتان با بررسی علائم بدنی، می توانید از شرایط عمومی بدن خود مطلع شوید. کافیست اندکی به بدن خود بیشتر توجه کنید. حالا اگر بخواهید تنها در یک دقیقه وضعیت کلی خود را چک کنید، راهنمایی های زیر برای شما مناسب هستند.
به برس موی سرتان توجه کنید
برای بررسی نحوه کارکرد تیروئید و اطلاع پیدا کردن از میزان کمبودهای بدن بهتر است به میزان ریزش موهایتان توجه کنید. کمبود آهن، روی و بیوتین عواملی برای ریزش مو هستند. دلیل دیگر ریزش مو را می توان به اختلالات تیروئیدی نسبت داد. اگر به تازگی بچه دار شده اید و یا شروع به مصرف قرص های خاصی کرده اید، ممکن است به سبب تغییرات هورمونی هم دچار ریزش مو شوید. در صورتی که تعداد موهای موجود در برس بیش از حد عادی بود، سعی کنید آنها را بشمارید. ریزش ۱۰۰ عدد تار مو در روز برای افراد بزرگسال کاملا عادی است. اما در صورتی که تعداد موهای ریخته شده از ۲۰۰ عدد در روز عبور کند و یا موها به صورت دسته ای از قسمتی از سرتان جدا شود، بهتر است هر چه سریعتر به پزشک مراجعه کنید.
لطفا به ادامه مطلب توجه فرمایید..
ادامه مطلب ...
خیال یار صفایی بود دیشب با خیالت خلوت ما را
ولی من باز پنهانی تو را هم آرزو کردم
چو در بستی به روی من، به کوی صبر رو کردم
چو درمانم نبخشیدی، به درد خویش خو کردم
چرا رو در تو آرم من که خود را گم کنم درتو
به خود باز آمدم نقش تو در خود جستجو کردم
خیالت ساده دل تر بود و با ما از تو یکروتر
من اینها هردو با آیینه دل روبرو کردم
فشردم با همه مستی، به دل سنگ صبوری را
ز حال گریه ی پنهان، حکایت با سبو کردم
فرود آی ای عزیز دل که من از نقش غیر تو
سرای دیده با اشک ندامت شستشو کردم
"صفایی بود دیشب با خیالت خلوت ما را
ولی من باز پنهانی تو را هم آرزو کردم"
ملول از ناله بلبل مباش ای باغبان، رفتم...
حلالم کن اگر وقتی گلی در غنچه بو کردم
تو با اغیار پیش چشم من، می در سبو کردی
من از بیم شماتت، گریه، پنهان در گلو کردم
حراج عشق و تاراج جوانی، وحشت پیری
در این هنگامه، من کاری که کردم، یاد او کردم
از این پس شهریارا ! ما و از مردم رمیدنها
که من پیوند خاطر با غزالی مشکمو کردم
سید محمد حسین بهجت متخلص به شهریار
متن شعر جدید ترین آهنگ سعید شایسته، آهنگی زیبا به نام دلتنگی.....
اگه ی شب اومدی دیدی که نیستم دیگه رفتم، تورو بردم زیادم،
نگی چرا.....
اگه ی شب اومدی آخر سراغم، دیدی خاموشه چراغم، دیگه رفتم.
نگی چرا.....
اگه ی روز دلت تنگ شد واسم،
اگه دستات نرسید به دستم،
نکنی شکایت از کسی،
خودت گفتی من به تو نمیرسم...
اگه ی روزی بی من تنها شدی تو دنیات،
اگه نبود مثل من کسی فدای غم هات،
اگه دلت شکستو هم نفسی نداشتی،
یادت بیاد رو قلبم چه ساده پا میذاشتی،
اگه ی روز دلت تنگ شد واسم،
اگه دستات نرسید به دستم،
نکنی شکایت از کسی،
آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآه،
خودت گفتی من به تو نمیرسم......
بی دلی در همه احوال خدا با او بود او نمیدید و از دور خدایا میکرد
به دنبال خدا رهسپار شدم.در راه درختی زیبا را دیدم و به او گفتم که "خدا را نشانم بده" .درخت شکوفه کرد و میوه داد.
سر به زیر انداختم و روانه شدم. جلوتر ابر را دیدم و خواستم که خدا را نشانم دهد. بلافاصله باران باریدن گرفت.
دوباره سر به زیر انداختم و روانه شدم. جلوتر که رفتم، باد را دیدم. همین که خواستم بگویم خدا را نشانم بده، گفت:" من که خدا را نشانت داده بودم. من پیش از اینکه تو با ابر سخن بگویی او را پیش تو آوردم". در همین حین خورشید را دیدم و خواستم که خدا را نشانم دهد. او نیز خدا را نشانم داده بود، اما من ندیده بودم. او آب دریا را بخار کرده بود و به صورت ابر در آورده بود و خدا را نشانم داده بود. آنگاه شرمنده شدم و سر به زیر انداختم. در همان حال صدایی در گوشم زمزمه کرد که اینها ذره ای از وجود خدا را ثابت میکرد.
تو خود را ندیده بودی، آری خودت بزرگترین دلیلی.
فقط آقایون بخوانند...